(....آینه....)

خودت را ببین

(....آینه....)

خودت را ببین

آخرین مطالب

۵ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۲ ثبت شده است

همه ی ما نسبت به اینکه با چه افرادی رفاقت داریم تحت تأثیر هستیم بعد از مدتی میبینی چندتا از خصوصیات رفیقت رو یدک میکشی. خوب نباید هرکی از راه اومد با ساز دل و عقیده ی ما ، تمرین نوازندگی کنه اما حرفم اینجا این نیست میخوام بگم : 

آینه باش تا تصویرت مثل قاب عکس پوسیده نشه

۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۵۲

نقل قول از یک طلبه :  

قبل از اینکه وارد حوزه بشم تکلیفم با خودم مشخص نبود یه مدت عبادت و ترک گناه میکردم یه مدت سستی میکردم تا این که یه اتفاقی افتاد که شکستی جدی توی زندگیم احساس کردم. عصبانی و غمگین شدم به خودم گفتم : دل تو هم خوشه ها اصلن کی به تو توجه میکنه؟ آخه خدا یا ائمه بیکارن که به تو توجه کنن. اصلن بیخیالش هر کاری میخای بکن.. تو همین فکر ها بودم که چشمام سنگین شد و یه نقطه سبز رنگی جلوی چشام ظاهر شد که بزرگ و بزرگ می شد تا اینکه دیدم توی سالنی هستم که درو دیوار هاش با کاشی های آبی رنگ تزیین شده نور توی سالن زیاد بود ناگهان پیرمردی را دیدم که روبه رویم روی کاشی ها نشسته.

 -پرسیدم : این جا کجاست؟

گفت : اینجا محلی است که مومنین توبه میکنند و در آن بر علی ابن ابی طالب صلوات می فرستند.

وقتی نام علی ابن ابی طالب را برد هیبت خاص و عظیمی بر من وارد شد که ناخودآگاه صلوات فرستادم.

 -پرسیدم شما کیستی؟

 -گفت : غلام مولا. ای جوان گناه می کنی و به اینجا نمی آیی تا توبه کنی؟ 

ناراحت شدم 

سپس

 -گفت: مولا ( امام علی علیه السلام ) میگوید ما چه کرده ایم که این پیرو ما اینچنین می کند؟

اینجا بود که خیلی شرمنده شدم ، تا خواستم استغفار کنم زبانم بند آمد و نقطه ی سبز رو به رویم ظاهر و کم کم بزرگ شد تا اینکه 

چشمام رو باز کردم دیدم توی خونه ام. حال عجیبی داشتم ناراحت از حرف مولا و خوشحال از اینکه فهمیدم به من توجه داره. 

تصمیمم رو گرفتم از امروز گناه بی گناه.  آخه ما ها تحت نظریم

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۳:۱۵

او   : چرا ازدواج نمی کنی؟

من : نمیخام ادامه دهنده ی نسلی باشم که مثل علامت سوال شدن.

او   :  ؟

۱ موافقین ۰ مخالفین ۱ ۳۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۰:۱۱

کوله ام را بستم سنگین شده به قدری که شونه هامو به سمت عقب می کشونه اما من رو به سمت جلو مصمم قدم هامو برمیدارم  هرچند آدم هایی که توی پیاده رو هستند مخالفم حرکت میکنن مهم نیست بیشترشون رو ماکت هایی میبینم که وسط پیاده رو  به مغازه ها خیره شدند اعصابمو خورد میکنن چون باعث میشن پشت سرشون وایسم تا راه باز بشه و دوباره رو به سمت جلو قدم هامو برمیدارم رو به سمت جلو

۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۶:۴۷

خداوندا حال که { لا یُمکنُ الفرارُ مِن حکومتک }  

پس { وَ افعَل بی ما شِئت


برگردان : إلهی وقتی کسی را توان فرار کردن از قلمروی تو نیست
 پس هرچه میخواهی در حقم انجام بده.
۲ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۱:۵۲